نمیدونم باید از کجا شروع کنم ، حتی نمیدونم چه کار باید بکنم . شاید به خاطر اینه که زیاد این چند وقته برام اتفاق های قشنگی نیافتاده . دوست داشتم یه چیزی بنویسم شاید خالی بشم از قدیم مدیم ها دوست داشتم که بنویسم ، نمیدونم چرا هیچ وقت این کار رو نکردم اما الان فکر کنم وقت مناسبیه که این کار رو شروع کنم .
همیشه سعی کردم آدمی باشم که بتونم به مردم انگیزه بدم نمیدونم اما این چند وقته به هیچ عنوان این طور نبوده ، فکر می کنم دارم کم کم افسرده می شم باید یه خورده به خودم برسم .
دیشب خالصانه از خدا چیزهایی که می خواستم رو خواستم ، خالصانه به کائنات عربده زدم و گفتم که چی می خوام حالا منتظر جواب هستم ، نمیدونم اگه جوابی نشنوم حتی یه نشونه کوچک نبینم چه اتفاقی میافته ، دیگه انگیزه زیادی برای ادامه دادن ندارم . کاش منو بهتر می شناختید تا متوجه میشدید که الان می گم چند وقت پیش به این فکر می کردم که بمیرم چه حس بدی داشتم و عمق ماجرا رو متوجه بشید .
برای نوشته اول نمی خوام زیاد اذیتتون کنم امیدوارم بتونم تو پست های بعدی یه خورده افکار درست تری بیان کنم ، اینجوری دوست ندارم سیاه نویسی کنم اما همون طوری که گفتم این چند وقته اصلا اتفاق های زیبایی نیافتاده .
نقطه سرخط
ایام به کام
ایزد نگه دارتون